به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، دریافت های نامتعارف و حقوق های نجومی، سوءمدیریت ها، نبود اهتمام لازم برای تحقق اقتصاد مقاومتی و کم توجهی به آموزه های دینی در اجرای عدالت اقتصادی، مشکلاتی است که کارشناسان علوم اسلامی و قائلان به تحول علوم انسانی آنها را خروجی نسخه مبانی سکولار در دستیابی به منافع اقتصادی و دست اندازی به منابق ثروت می دانند، مبانی ای که جای خود را در مراکز علمی باز کرده و تدریس می شود.
از این رو و در راستای بررسی تاثیر تولید علوم انسانی اسلامی بر رفع مفاسد اقتصادی،حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی، عضو جامعه مدرسین حوزه و قائم مقام موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتگویی با پایگاه طلیه انجام داده که در ادامه می آید:
*برای ورود به بحث به نطر شما سوءمدیریت ها و فاصله داشتن از آموزهای مدیریتی اسلامی چقدر در شکل گیری فساد های اقتصادی اثر دارد؟
به نظر می رسد با توجه به ظرفیت ها در نظام اسلامی و به لحاظ نیروی انسانی و منابع مشکلی نداریم و به رغم همه تحریم ها و مشکلاتی که استکبار جهانی برای نظام اسلامی ایجاد کرده است اگر مدیریت صحیح و انقلابی در سطح کلان همراه با انگیزه های الهی و اسلامی در دستور کار قرار بگیرد، می توانیم در آینده بسیار نزدیک در مسائل اقتصادی و اقتصاد مقاومتی به نقاط مطلوب رسیده و الگوی جوامع دیگر باشیم.
متاسفانه، سوء مدیریت در ابعاد مختلف مشکل ساز شده، از یک سو این فیش های حقوقی نشان داد ما بعضاً با مدیران نالایقی مواجهیم که به جای فکرکردن برای حل معضلات و پیاده شدن عدالت اجتماعی، دنبال دریافت و استفاده ناصواب از بیت المال بودند و از سویی دیگر شاهد عضویت برخی مدیران در هیئت مدیره و هیئت امنای نهادهای اقتصادی هستیم و طبیعی است که در آن شرکت ها نیز سهیم هستند و قبل از آنکه به فکر حل مشکلات و رفع موانع اقتصاد مقاومتی باشند به فکر منافع خود هستند و چه بسا با رفع موانع و پیاده شدن اقتصاد مقاومتی شرکت های خود را دچار زیان ببینند!
*یعنی حتی ممکن است به جای دغدغه مندی برای تحقق اقتصاد مقاومتی برای آن مانع تراشی کنند؟!
متاسفانه، انگیزه های مادی جای انگیزه های الهی و اسلامی را در برخی مدیران ما تسخیر کرده، در حالی که ما باید از مدیرانی استفاده کنیم که آشنا به موازین اسلامی و دینی باشند؛ اگر مدیران در چارچوب موازین و تحقق آرمان های اسلام و انگیزه های انقلابی، اقتصاد مقاومتی را به شکل مطلوب دنبال و پیاده کنند می توانیم به نقاط مطلوب برسیم؛ اما اگر منافع شخصی جای مبانی الهی و دینی را بگیرد ولو با امکانات و نیروی انسانی بالا نمی توانیم به ظرفیت های مطلوب برسیم.
باید توجه داشت سوء مدیریت، عنصر اصلی در فساد و ناهنجاری های اقتصادی است که آن هم بر دو پایه استوار است: یکی توان مدیریتی و دیگری شخص مدیر و پایبندی او به موازین دینی و اسلامی که اگر مورد توجه قرار نگیرند، بسیار آسیب زا خواهند بود.
*آیا استفاده بی رویه از منابع مالی یک کشور همسو با اهداف و منافع شخصی وگروهی، نسخه تجویزی مدیریت غربی و مبتنی بر مبانی اومانیستی است؟
ما باید از مدیرانی استفاده کنیم که دارای انگیزه های الهی بوده و باور داشته باشند، اسلام کارآمد است و نظام اقتصادی اسلامی علاج کار است، اما متاسفانه برخی مدیران ما نسخه های غربی را حلّال مشکلات می دانند و تحت تاثیر القائات غربی و لیبرالی نسخه اقتصاد مقاومتی که مبتنی بر چارچوب اسلامی است را کارآمد نمی دانند و آرمان های انقلاب را ندیده می گیرند.
در نظام غرب می گویند ما یک هرم اقتصادی تشکیل می دهیم، هر چند در زیر این هرم عده ای قربانی شوند که البته این نظریه هم در ایران توسط اشخاصی در سابق که اتفاقاً دارای مسئولیت بالایی هم بودند گفته و دنبال شد، آنها می گویند توده مردم مهم نیستند، در صورتی که نظام اسلامی حامی توده مردم و خواهان عزت آحاد ملت است.
این در حالی است که مدیران ما شکوفایی اقتصادی غربی که مستلزم اعمال انواع بی عدالتی است را راه نجات می دانند که این تفکر در تضاد تفکر اسلامی است و اگر این دیدگاه که باید به غرب و کدخدا تکیه کرد، در بین مسئولین ما رواج پیدا کند، قطعاً در تضاد کامل با اقتصاد مقاومتی و از بین برنده پایه های آن خواهد بود.
*آیا صرفاً تحول علوم و تولید علوم انسانی اسلامی می تواند به سوءمدیریت ها خاتمه دهد یا التزام مدیران به مبانی اسلامی نیز در این باره نقش دارد؟
ما باید در دو حوزه کار کنیم؛ نخست آن که در حال حاضر مدیرانی امور جامعه را در دست گرفته اند که تربیت یافته علوم انسانی غربی هستند، یعنی مدیرانی که در دانشگاه با مبانی لیبرالیستی و اومانیسمی وارداتی غربی تحصیل می کنند و بعد که در مسند اجرایی قرار می گیرند بر همان مبانی تصمیم می گیرند و عمل می کنند و این بحث تحول را ضرورتی چندین برابر می بخشد.
هرچند تولید علوم انسانی جنبه اجرایی ندارد، یعنی متونی گردآوری و تدریس می شود، ولی نکته مهم اینجاست که این علوم اساس جهت گیری ذهن و فکر قرار می گیرد و مبنای تصمیم گیری مدیران خواهد شد. چنان که در جریان فتنه سال ۸۸ که مشکلاتی برای نظام اسلامی ایجاد شد، یکی از تئوریسین های جریان اصلاحات گفت: ما چیزهایی خوانده ایم که ما را مجاب می کند از فتنه حمایت کنیم؛ این علومی است که ما فرا گرفتیم و نباید از ما توقع دیگری داشته باشید.
پس اگر تولید علوم انسانی اسلامی رخ بدهد و در متون نظام آموزشی و دانشگاهی گنجانده شود، افرادی که با این موازین تحت آموزش قرار می گیرند وقتی در مسئولیت ها و پُست هایی مملکتی قرار می گیرند به باورهای اسلام و انقلاب التزام خواهند داشت و مشکلاتی همچون پرداخت ها و برداشت های غیرمتعارف را نخواهیم داشت. و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد و دانشجویان با باورهای باطل و سکولار و اندیشه های غربی همچنان آموزش ببینند نتیجه همین خواهد بود که در حال حاضر در سطوح مختلف می بینید.
در این نظام آموزشی شکاکیت نسبت به توانمندی اسلام و برتری نظام غربی برای دانشجویان جا می افتد، و در نتیجه ساختار مدیریتی همین خواهد بود .
اگر در تولید علوم انسانی اسلامی اهتمام جدی وجود داشته باشد، نسل آینده مدیران، کارآمد و توانمند خواهند شد و باعث ارتقای تراز جمهوری اسلامی خواهند بود و اگر این شاخص مورد توجه قرار نگیرد، نسل آینده مدیران با همین مشکلات درگیر خواهند بود.